حالا من این‌جور فکر می‌کنم که آدم باید یکی - و فقط یکی- را داشته باشد توی زندگی‌اش، که جلوش کم بیاورد. یکی که مشت‌اش را ببرد جلو، پیشش وا کند. که سری که بر سر گردون به فخر می‌ساید را بیاورد، با خیال راحت بگذارد بر آستانش. نه به ذلت و خاکساری، که به مهر و فروتنی. از 《پناه》 حرف نمی‌زنم؛ از 《مرشد》 و 《معشوق》 هم. نام ندارد شاید. فقط می‌دانی کسی است، و هست. تنها کسی است که می‌داند تو هم گاهی کم می‌آوری. تو هم تمام می‌شوی. می‌رسی به آخر خط. و همان‌جا ایستاده - در سکوت - منتظر تا تو دوباره برگردی به بازی و همین خوب است. همین که می‌دانی کسی هست. همین که می‌دانی، که می‌داند. 

|دال دوست داشتن_ حسین وحدانی|

الحمد الله علی کل حال

همین که می‌دانی کسی هست :)

هم‌دل، هم‌قدم، هم‌درد

همین ,کسی ,یکی ,تو ,هست ,هم ,می‌دانی کسی ,همین که ,کسی هست ,تو هم ,که می‌داند

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ATRIN FC تمدن بدلی - نقد مدرنیته ، علوم غربی و تکنولوژی KING APPS آثار سرزمین مناره ها اخبار موثق شرکت ملی حفاری ایران بیان اندیشه های نو مهارت های مداد الهی نامه میرزا علی کارگر ساروی مجله آسانسور ایران